درنای بیست و سوم / سفر به قبله
_زن! یک میلیون حاجی آنجاست. از کجا میدانی بابات یکی از آن هفتادنفره؟
مادرم ولی نمیتوانست دلش را قرص کند. گریه میکرد. نصف شب رفتیم خانهی خالهام. خاله هم داشت گریه میکرد و علیآقا میخواست به همه دلگرمی بدهد. باباضرابی زنگ زد گفت سالمیم...
باباضرابی و مامان بیتا برگشتند. توی فرودگاه بابا قلمدوشم گرفته بود تا بین جمعیت ببینمشان. تا چشم مامان بیتا بهم افتاد با خنده گفت: برایت آدم آهنی خریدما...آدمآهنی چیز خوبی بود اما من دلم از آن دوربینهای قرمز میخواست که چشم بر چشمیش میگذاشتم و شستیش را فشار میدادم و برایم عکسهای مکه را نشان میداد. از همانها که خالهکوچیکه داشت. همانها که اولین عکسش عکس فرودگاه مکه بود...
بابا این سقاخونه هه اسمش چیه که آدما دورشاند؟
_اونجا جای پای حضرت ابراهیمه...همون که از تو آتیش سالم برگشت...
باباضرابی برای فامیلها از مکه میگفت ولی من چیزی حالیم نمیشد. وقتهایی که خاله کوچیکه دوربینش را به من میداد. انگار توی خودِخود مکه بودم. چه قدر داستان میساختم فاصلهی اسلایدها را . فاصلهی فرودگاه را تا مقام ابراهیم...

انسان چیست؟ چه قابلیتهایی دارد؟ وجه تمایز او از سایر موجودات چیست؟ انسان راستین کیست؟ پیدا کردن تعریفی از انسان همیشه از دغدغه های ذهنی بشر بوده و این تعریف جهتدهنده به انتخابهای او. هر مکتبی سعی در ارائهی تصویری از انسان و به تبع آن ارائهی راهی برای رساندن او به انسان راستین دارد. هر نوع نگاه به انسان پدیدآورندهی علوم انسانی متناسب با آن نگاه است. حرکت جامعهها به هر سمتی ریشه در نوع نگاهشان به انسان دارد.



صبح بود . دیرت شده بود صبحانه نخورده از خانه زدی بیرون ایستگاه BRT شلوغ بود چشمت افتاد به ساختمان بلندی که کارگرانش داشتند کار می کردند و با چه اطمینانی آجر را تا ارتفاع مشخصی پرت میکردند و با چه ایمان دلهرهآوری استامبولی مصالح بر دوش از روی تیر آهن های لخت و بیحفاظ رد می شدند . ترسیدی از تهورشان سرت را کردی توی گوشی و لایک زدی .
به نظر آنها که این راه را رفته اند مطالعه ی کتابهای شهید مطهری شناختی محکم از دین و همچنین چارچوب مناسبی برای خردورزی در حوزهی دین را به تشنگان میدهد آثار او که عمری تشنه زیست و از آبشخور پرنور تفکر علامه طباطبایی و آیتالله خمینی روح و ریحان میگرفت مصالح مرغوبی است برای خشت به خشت چیدن عقاید و شربت مصفایی است برای زدودن شک و شبهات . اهمیت خوانش آثار او وقتی مشخص میشود که آیتالله خمینی همهی آثار او را خوب و آموزنده دانست و تاکید سیسالهی آیتآلله خامنهای بر مطالعهی آثار آن شهید حداقل این سوال را ایجاد میکند که چرا؟
ناصر ارمنی مجموعه یازده داستان کوتاه اجتماعی است. دومین کتاب امیرخانی _هرچند نه به شدت اثر قبلی_ از شعارزدگی رنج میبرد و این شعارها و جهانبینیها سوالی تلخ در ذهن ایجاد میکند که آیا نویسندهی پرطرفدار انقلابی ما درباره مرگ و معاد این تصورات را دارد؟