اسراب

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است


محمد

آخرین فرستاده ؛ چند تصویر تار و نا پیوسته  

زندگی آخرین فرستاده را باید میلی متری خواند. او که بهانه هستی است. او که آمده تا پدری کند . او که آمده تا با او سفر کنیم . او که نهال عزیزی را که ۱۲۴۰۰۰ نفر از آن مراقبت کرده اند و دست به دست به یکدیگر سپرده اند را از گلدان در می آورد و می کارد...ای کاش می شد که از او خواند... فقط از او...اما نوشتن از او حکایتی دگر است...کتاب آقای محلاتی دو حسن دارد ؛ سعی ایشان در از قلم نینداختن حوادث , دیگری نثر روان کتاب ، همین. کتاب چهل سال پیش نگاشته شده و برای مخاطبین امروزی کارایی چندانی ندارد .شیوه نگارش کتاب بسیار عوامانه است چنانچه در پایان کتاب خبری از منابع نیست و به جز معدودی موارد منبع حوادث ذکر نگردیده. شخصیت پردازی مناسبی هم از شخص پیامبر صورت نگرفته. عجیب است با این که خداوند او را با خلق عظیمش ستوده نویسنده در بیان این عظمت بسیار کوتاه آمده . کتاب به ذکر جزییات رفتاری سید نپرداخته بیشتر سعی نویسنده بر بیان حوادث بوده و نه بیان حالات و حیات سید در بستر این حوادث. ازین رو بین مخاطب و پیامبر این کتاب عاطفه ای شکل نمی گیرد .

کتاب بیشتر اطلاعات می دهد تا عمق و درک . با مشتی اطلاعات کی می توان به عالم او وارد شد؟

شاید بزرگترین اشتباه نویسنده کنار گذاشتن سیره عرفانی آن حضرت و پرداختن به تاریخ صرف است. انسان دنیای مدرن سخت نیازمند پیغمبری قابل لمس است.

با این همه کتاب برای افرادی مانند من که اطلاعات کمی از تاریخ اسلام دارند در ارائه کلیات موفق است و برای پله نخست می تواند گزینه مناسبی باشد.

زندگانی حضرت محمد

سید هاشم رسولی محلانی

دفتر نشر فرهنگ اسلامی

چاپ بیست و دوم سال هزار و سیصد و هشتاد وشش

ششصد و شصت و هفت صفحه

  • کافه چی

سایهوَظِلٍّ مَمْدُودٍ 

وقتی محبتی در دل آدم ریشه دواند دوام آن با دست نیافتنی بودن محبوب است.انگار که باید از یک حدی نزدیکتر نشد تا آن شکوه همیشگی بماند. انسان هایی هستند که از دور با عظمت به نظر می رسند اما وقتی به آن ها نزدیک می شوی وقتی لمسشان می کنی حس می کنی انگار به دکور یک تئاتر تاریخی دست کشیده ای به یک عظمت عاریتی...

سایه تا قبل از مطالعه ی این کتاب  برایم تداعی کننده یک شکوه فراموش شده بود. بخش عمده ی عظمت او در نگاه من به خاطر سکوت او بود این که سایه با کسی مصاحبه نمی کند...
اول از دیدن کتاب یکه خوردم...روی جلد عکس سایه بود و آن جهره پر شکوه که با سیگاری بر لب شکوهش افزون شده بود اما اگر این خود اوست این دو جلد ۱۵۰۰ صفحه ای چه می گوید...

کتاب مجموعه گپ و گفت هایی در بازه زمانی پنج ساله است که میلاد عظیمی از دوستان سایه گرد آورده . آقای عظیمی سی وچند ساله از استادان ادبیات دانشگاه تهران است. شاگرد دکتر شفیعی کدکنی است و از طریق ایشان به خلوت سایه راه پیدا کرده.