درنای هفدهم/ داستان سیستان
با کاروان حلّه
نمیدانم . اصلا مرا چه به انگیزهی نگارش این کتاب که حالا شجاعت بوده یا جنبیدن رگ ولایت یا دوراندیشی .
" بهمن 57 ساواکی شدهای!"
این را رفیق شفیق امیرخانی به او میگوید که چرا در شرایط بحرانی سال هشتاد و یک _ پس از جنگ افغانستان و در آستانه جنگ عراق_ یکدفعه بصیرت امیرخانی گل کرده و این سفرنامه پاسخیست به همان طعنه...
این کتاب روایتی است شوخ و منصفانه از ملازمت ده روزهی امیرخانی با هیأت همراه رهبری در سفر به سیستان و بلوچستان به سال هزار و سیصد و هشتاد و یک. اسفند هشتاد و یک.
شوخ از آن جهت که طنز ملایمی سراسر کتاب را فراگرفته و منصفانه از آن جهت که امیرخانی بر خلاف ادبیات رایج و دفعکننده و یالثاراتی "علی زمان" و "امام " و " مقام عظمی" در این سفر چیزهایی دیده که برایمان غریب نیست . از جنس خودمان است . فقر را دیده . مسئول نتبردار مردمفریب ردیف اول نشین را دیده . بداخلاقی و تندخویی تیم حفاظت را دیده و از شکستن دست کودکی در استقبال گریسته و مثل همهی ما دچار این تردید شده که آیا کل این سفر به این حادثه میارزید؟
و البته از آن طرف هم چیزهایی دیده چالاکی و شوخطبعی پیرمرد را مردمداریش را . زیست سادهاش را . کم خوابیش را .جوانی قاچاقچی را که به استقبال او آمده .محبت دو طرفه او به عنوان یک فقیه شیعه و اهل تسنن و سلامت پسرانش که شبانه در بازار چابهار مشغول چانهزنی اند برای خرید و عاقبت دستخالی برمیگردند. کتاب تفصیل آن بیت مجمل علی معلم است...
ای پیر با توام تو امام زمان نهای
اما که گفت با تو که کهف امان نهای
کتاب سفرنامهی خود امیرخانی است به سیستان و بلوچستان در معیت کاروانی و در کاروان مردی به جایی برگشته است کجا؟ جایی که سالها پیش به عنوان خرابکار و مجرم سیاسی به آنجا تبعید شده بود و حالا کدام مرد برگشته بود ؟ بالاترین مقام مملکت... و از آن جوان تبعیدی لاغراندام ریش سپیدی مانده بود و ید مشلولی...او در این ده روز با رهبر ملازمت دارد. فاصله اش چند متر کمتر از ماست و در چند جلسه نیمه خصوصی هم شرکت میکند . بنابراین او هم مثل ما به خلوت مرد راهی نیافته اما چشم به جزئیاتی دارد که کمتر بر آن دقیق شدهایم.
با این که یکنواخی از ملزومات این سفرهاست . اما امیرخانی با اصل قرار دادن حواشی ما را به اندازهی یک رمان پا به پا میکشاند . به علاوه فرصت آشنایی با استاد عبدالحسینی هم از برکات این کتاب بود.
داستان سیستان ده روز با ره بر _یادداشتهای شخصی
رضا امیرخانی
انتشارات قدیانی
چاپ بیست و دوم سال هزار و سیصد و نود
سیصد و دو صفحه
عه راستی شما لینک شدید.