درنای بیست و ششم / مارک دو پلو
باز هم بهانهای و اتمام حجتی برای کندن و رفتن از زبان کسی که میگوید: با سفر مفهوم لذت از جهان هستی را بیشتر دریافتهام و احساس خوشبختی بیشتری کردهام.
سرشارشدن از طعم زندگی با حرارت آفتاب آفریقایی کنیا، نوشیدن آب نیشکر، بیدار شدن با آواز رفتگر پیر شهر کلن که الههی ناز را با خود زمزمه میکند، خیس شدن در باران مدیترانهای میکونوس، کوهپیمایی در شوگرلف ریو و زیارتی مختصر در عراق ...و از همه مهمتر مواجهه با آدمها ...آدمهایی که در هر جای این عالم درد مشترکی دارند که حل نشدنی است. تنهایی...
هر کسی را چیزی به جایی میکشاند. شاید وسوسهی یک نگاه یا تصویری دلانگیز یا تصویری موهوم. هرکسی را چیزی وسوسه میکند تا کولهپشتی را بردارد و بار سفر ببندد به جایی. واینبار مرا...
و این بار علاوه بر طعم و بوی مارک و پلو کنجکاوی سفر آقای ضابطیان به بلژیک سرزمین عشق من، تنتن ،مرا به خواندن این کتاب واداشت. با این که آقای ضابطیان خودش یک تنتنبارهی حرفهای است اما اثری از شور تنتنپسند در گزارش سفر بلژیک نبود. چنانکه در گزارش سفر عراق هم اثری از شور و شوق نبود. انگار او ترجیح داده در این شهرفرنگ فقط ببیند، بگوید و بگذرد این شاید دستاورد چندین سفر دورودراز باشد:
در بزم دور یک دو قدح درکش و برو...
مارک دو پلو
سفرنامهها و عکسها
منصور ضابطیان
طراح گرافیک: مسعود مرگان
نشر مثلث
چاپ سوم_خرداد هزار و سیصد و نود و سه
دویست صفحه