اسراب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشر مثلث» ثبت شده است

باز هم بهانه‌ای و اتمام حجتی برای کندن و رفتن از زبان کسی که می‌گوید: با سفر مفهوم لذت از جهان هستی را بیشتر دریافته‌ام و احساس خوشبختی بیشتری کرده‌ام.

سرشار‌شدن از طعم زندگی با حرارت آفتاب آفریقایی کنیا، نوشیدن آب نی‌شکر، بیدار شدن با آواز رفتگر پیر شهر کلن که الهه‌ی ناز را با خود زمزمه می‌کند، خیس شدن در باران مدیترانه‌ای میکونوس، کوه‌پیمایی در شوگرلف ریو و زیارتی مختصر در عراق ...و از همه مهم‌تر مواجهه با آدم‌ها ...آدم‌هایی که در هر جای این عالم درد مشترکی دارند که حل نشدنی است. تنهایی...

هر کسی را چیزی به جایی می‌کشاند. شاید وسوسه‌ی یک نگاه یا تصویری دل‌انگیز یا تصویری موهوم. هر‌کسی را چیزی وسوسه می‌کند تا کوله‌پشتی را بردارد و بار سفر ببندد به جایی. واین‌بار مرا...

و این بار علاوه بر طعم و بوی مارک و پلو کنجکاوی سفر آقای ضابطیان به بلژیک سرزمین عشق من، تن‌تن ،مرا به خواندن این کتاب واداشت. با این که آقای ضابطیان خودش یک تن‌تن‌باره‌ی حرفه‌ای است اما اثری از شور تن‌تن‌پسند در گزارش سفر بلژیک نبود. چنان‌که در گزارش سفر عراق هم اثری از شور و شوق نبود. انگار او ترجیح داده در این شهرفرنگ فقط ببیند، بگوید و بگذرد این شاید دستاورد چندین سفر دور‌و‌دراز باشد:
در بزم دور یک دو قدح درکش و برو...

سفر...آدمها مرده‌ی کشفند. بعضی اما آن‌قدر یک مسیر را، یک خط را، می‌روند که تصور خط‌های دیگر برایشان سخت است ولی هستند کسانی که سرزمین‌ها را با قدم‌هایشان به هم می‌دوزند. هاج و واج اند که جای دیگر چه خبر است. نکند این جا چیزی تقلبی را به اسم زندگی به ما قالب کرده‌ باشند. سعی می‌کنند به این جیره‌ی مختصر چاشنی‌های دیگری اضافه کنند.  زندگی آن نیست که هر روز صبح مثل دوای سرماخوردگی یک قاشقش را سر بکشی. سفر برای فهمیدن این‌که فرزندان آن ننه بابای مشترک الآن چه چیزهایشان به هم شبیه مانده . سفر برای دانستن این که آن جهان‌بینی‌هایی که در کتاب‌ها خوانده‌ایم در صفحه‌ی مراودات و روابط آدم‌ها چگونه ظاهر می‌شود سفر برای تف انداختن به این اینرسی لعنتی و سفر برای سفر.

سفر احترام به زندگی است...

این کتاب لباس چهل‌تکه‌ای است تکه‌هایی که هرکدام از گوشه‌ای ازین خانه‌ی بزرگ و شاید خیلی کوچک جمع شده  و به همت منصور ضابطیان به هم دوخته شده. همو که شب‌هایمان را از افسون خواب نجات می‌داد و می‌بردمان به افسون دیگری افسون رویا و موسیقی... این‌بار دستت را می‌گیرد و سفری می‌برد از جنس دیگر.