درنای سی و دوم / انسان و سرنوشت
جبر یا اختیار؟ سوالی که ذهن بشر از دستش رهایی ندارد و انسان را در محکمهی عقاید خود به چالش میکشاند. یک طرف علم و قدرت خداوند است که انسان  آن را از ازل محیط به همه چیز میداند و پیدایش هیچچیز جز به امر خدا برایش معنادار نیست و در سوی دیگر کژی ها و رذایل و جنایات بشر که ایجاد آنها به ارادهی خدا توسط انسان پذیرفتنی نیست. ظاهر اشعار حافظ و خیام و بزرگانی دیگر که شعرشان ورد زبان مردم است دلالت بر جبریگری دارد از ظاهر بعضی آیات قرآن نیز این مطلب استنباط میشود و با پذیرش  این طرز فکر معضلات دیگر پیش رو قرار میگیرند؛مساله پاداش عمل چه توجیهی خواهد داشت؟
 این کتاب که از معدود آثار قلمی استاد مطهری است بحث جبر و اختیار را از منظری تاریخی بررسی میکند. 

انسان چیست؟ چه قابلیتهایی دارد؟ وجه تمایز او از سایر موجودات چیست؟ انسان راستین کیست؟ پیدا کردن تعریفی از انسان همیشه از دغدغه های ذهنی بشر بوده و این تعریف جهتدهنده به انتخابهای او. هر مکتبی سعی در ارائهی تصویری از انسان و به تبع آن ارائهی راهی برای رساندن او به انسان راستین دارد. هر نوع نگاه به انسان پدیدآورندهی علوم انسانی متناسب با آن نگاه است. حرکت جامعهها به هر سمتی ریشه در نوع نگاهشان به انسان دارد.
 به نظر آنها که این راه را رفته اند مطالعه ی کتابهای شهید مطهری شناختی محکم از دین و همچنین چارچوب مناسبی برای خردورزی در حوزهی دین را به تشنگان میدهد آثار او که عمری تشنه زیست و از آبشخور پرنور تفکر علامه طباطبایی و آیتالله خمینی روح و ریحان میگرفت مصالح مرغوبی است برای خشت به خشت چیدن عقاید و شربت مصفایی است برای زدودن شک و شبهات . اهمیت خوانش آثار او وقتی مشخص میشود که آیتالله خمینی همهی آثار او را خوب و آموزنده دانست و تاکید سیسالهی آیتآلله خامنهای بر مطالعهی آثار آن شهید حداقل این سوال را ایجاد میکند که چرا؟