اسراب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اندیشه» ثبت شده است

جبر یا اختیار؟ سوالی که ذهن بشر از دستش رهایی ندارد و انسان را در محکمه‌ی عقاید خود به چالش می‌کشاند. یک طرف علم و قدرت خداوند است که انسان  آن را از ازل محیط به همه چیز می‌داند و پیدایش هیچ‌چیز جز به امر خدا برایش معنادار نیست و در سوی دیگر کژی ها و رذایل و جنایات بشر که ایجاد آن‌ها به اراده‌ی خدا توسط انسان پذیرفتنی نیست. ظاهر اشعار حافظ و خیام و بزرگانی دیگر که شعرشان ورد زبان مردم است دلالت بر جبری‌گری دارد از ظاهر بعضی آیات قرآن نیز این مطلب استنباط می‌شود و با پذیرش  این طرز فکر معضلات دیگر پیش رو قرار می‌گیرند؛مساله پاداش عمل چه توجیهی خواهد داشت؟
این کتاب که از معدود آثار قلمی استاد مطهری است بحث جبر و اختیار را از منظری تاریخی بررسی می‌کند.

بعضی وقت‌ها خاصه وقت‌هایی که بعد از یکی‌دوماه برمی‌گردم به شهرم؛همدان  وقت‌هایی که پس از دو ماه دل‌تنگی با شوق می‌نشینم پای صحبت بابا مامان و عمه و خاله و فلانی و بهمانی دلم می‌گیرد ...پاک دمغ می‌شوم که می بینم دعواهای این سال‌ها همان است که بود و حرف‌ها همان است و عصبانیت‌ها سر همان قبلی‌هاست و بدبختانه فکر‌ها و مغزها همان‌اند...نه... خودم را بالاتر از آن‌ها نمی‌بینم ولی دلزده می‌شوم از بوی دل‌به‌هم‌زن این صحبت‌های راکد...می‌ترسم از این که داریم سر این یک بر nمیلیارد سالی که از کل هستی نصیب ما شده چه می‌آوریم...دلم برای خودم می‌سوزد که روز‌ها می‌گذرد ومن آن نمی‌دانم که را نشناخته‌ام و خودم را هم... می‌ترسم از دور خالی ‌زدن‌های طولانی. از ذهنی که فقط با دیدن محسوسات لذت می‌برد و با آن‌ها بدجور اخت گرفته...می‌ترسم از ایمانی که طعم شک را نچشیده باشد و یک بار کل محتویاتش را دور نریخته‌اند و از نو نساخته باشندش..می‌ترسم ...این کتاب اگرچه رمان است اما قصه‌ی این و آنی است که در این سه‌هزار سال ترسیده‌اند و با چه صبر و مرارتی از  موهای خرگوش  شعبده بالا کشیده‌اند و در لحظه‌ای و شاید لحظه‌هایی پرسکوت خیره شده‌اند به چشم‌های شعبده‌باز...

یک لحظه شخصیت‌های محبوبتان را در نظر بیاورید. فرقی نمی‌کند که چمران باشد یا چه‌گوارا، خمینی یا فیدل، شجریان یا پروفسور سمیعی اصلاً ...در چه چیز مشترکند؟ اگر از من بپرسید می‌گویم این‌ها هرکدام شیفته‌ی راهی شده‌اند که آن راه به زندگی این‌ها حرارت داده و این حرارت نغمه‌شان را در گوش فلک ماندگار کرده. ایمان همان اکسیر و راه حرارت‌آفرین است. ایمان خرافی،ایمان علمی،ایمان فلسفی، ایمان مذهبی...نمی‌شود که ایمان بر پایه‌ای سوار نباشد. ایمان‌ها رونمای جهان‌بینی‌ها هستند. این کتاب از معدود آثاری است که از قلم استاد مطهری به یادگار مانده.
آن بزرگواربا برشمردن علم و ایمان به عنوان امتیاز انسان بر حیوان سعی در تبیین ضرورت روی‌آوردن به ایمان مذهبی و امکاناتی که این‌نوع ایمان فراهم می‌کند دارد .

انسان و ایمان 

مقمدمه ای بر جهان بینی اسلامی

مرتضا مطهری

انتشارات صدرا

چاپ چهل و پنجم-اردی بهشت هزار و سی صد و نود و دو 

هفتاد و سه صفحه

  • کافه چی

انسان چیست؟ چه قابلیتهایی دارد؟ وجه تمایز او از سایر موجودات چیست؟ انسان راستین کیست؟ پیدا کردن تعریفی از انسان همیشه از دغدغه های ذهنی بشر بوده و این تعریف جهت‌دهنده به انتخابهای او. هر مکتبی سعی در ارائه‌ی تصویری از انسان و به تبع آن ارائه‌ی راهی برای رساندن او به انسان راستین دارد. هر نوع نگاه به انسان پدیدآورنده‌ی علوم انسانی متناسب با آن نگاه است. حرکت جامعه‌ها به هر سمتی ریشه در نوع نگاهشان به انسان دارد.

نگاه اسلام به انسان چگونه است؟ شاید آغازیترین سؤال درباره‌ی انسان به نحوه‌ی خلقت او بازگردد و این که خالق برای انسانی که راهی طولانی در پیش دارد، چه توشه‌ای فراهم کرد؟ خدا در کوله‌پشتی ما چه گذاشت؟

فطرت رمز فراگیری و جاودانگی دین است و اسلام با طرح این مسأله خود را بر انسان منطبق می‌کند نه انسان را بر خود. این‌کتاب می تواند پله‌ی نخست باشد برای درک انسان شناسی اسلام.

کتاب که مجموعه‌ی یازده سخنرانی شهید مطهری درباره‌ی فطرت است، پاسخ‌دهنده به سوالاتی است درباره‌ی فصل انسان.

مساله ششناخت به نظر آنها که این راه را رفته اند مطالعه ی کتابهای شهید مطهری شناختی محکم از دین و همچنین چارچوب مناسبی برای خردورزی در حوزه‌ی دین را به تشنگان می‌دهد آثار او که عمری تشنه زیست و از آبشخور پرنور تفکر علامه طباطبایی و آیت‌الله خمینی روح و ریحان می‌گرفت مصالح مرغوبی است برای خشت به خشت چیدن عقاید و شربت مصفایی است برای زدودن شک و شبهات . اهمیت خوانش آثار او وقتی مشخص می‌شود که آیت‌الله خمینی همه‌ی آثار او را خوب و آموزنده دانست و تاکید سی‌ساله‌ی آیت‌آلله خامنه‌ای بر مطالعه‌ی آثار آن شهید حداقل این سوال را ایجاد می‌کند که چرا؟ آثار استاد شهید مطهری، مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی ایران است. دیگران به مقدمات این انقلاب خیلی کمک کردند، ولی افکار آن‌ها در ساخت نظام جمهوری اسلامی ایران، نقش آن‌چنانی نداشته است. [...] اگر ما بخواهیم این نظام در ذهن مردم عمق پیدا کند و حرکات انقلابی این مردم همچنان ادامه یابد، بایستی افکار استاد شهید مطهری در میان مردم رواج یابد.